نتایج جستجو برای عبارت :

شالگردن:)

 
 
۶ روش بستن شالگردن همراه با تصویر
 
 
 
 
حقیقت اینست که استفاده درست از شالگردن  و بستن صحیح آن تاثیر بسزایی در استایل شما خواهد داشت و باعث جلب توجه و عدم یکنواختی در لباس های شما می شود . شالگردن ها انتخاب های مناسبی برای استفاده در فصول سرد سال و هوای بارانی می باشند که در طرح های مختلف و زیبا و برای تمام سلیقه ها در بازار موجود می باشند. لازم به ذکر است که شالگردن نیز همچون ساعت مچی گاهی به منظور کاربرد اصلی آنها مورد استفاده قرار نمیگی
بافت شالگردن با میل
مناسب برای مردان و زنان با قد و رنگ دلخواه شمابرای ثبت سفارش اینستاگرام منو فالو کنید و دایرکت پیام بدین و یا به آی دی تلگرام من پیام ارسال کنید.آدرس اینستاگرام من  instagram.com/igigili
آی دی تلگرام     Telegram.me/igigili


فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم … ‎گیرم زمسـتان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم ! ‎عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !
بافت شالگردن با قلاب 
برای ثبت سفارش اینستاگرام منو فالو کنید و دایرکت پیام بدین و یا به آی دی تلگرام من پیام ارسال کنید.آدرس اینستاگرام من  instagram.com/igigili
آی دی تلگرام     Telegram.me/igigili   
شالگردن گل سرخ ولی اینبار مشکی
حاشیه دار
قد دومتر
قبول سفارش با رنگ و قد دلخواه شمابرای ثبت سفارش اینستاگرام منو فالو کنید و دایرکت پیام بدین و یا به آی دی تلگرام من پیام ارسال کنید.آدرس اینستاگرام من  instagram.com/igigili
آی دی تلگرام     Telegram.me/igigili
 
گفته بودم که اگه دیوانه ساز ماجرا خودش بود نمی دونم چیکار کنم. هنوزم نمی‌دونم. و نخواهم دونست. عمیق‌ترین رابطه‌ای که تا حالا تجربه کرده بودم اواسط آبان ۹۸ خراب شد. نمی دونم ۱۵ آبان بود یا ۱۲. یه روزی از همین روزا. که من مجبور شدم شالگردنی که با هم بافته بودیمو بشکافم. شالگردنی که کامواشو دوتایی از خرازی سر کوچهٔ آموزشگاه خریده بودیم. شالگردنی که قرار بود از جفتمون درمقابل سرمایی که معلول حملهٔ دیوانه سازاست محافظت کنه. قرار بود نذاره سوز ج
گفته بودم که اگه دیوانه ساز ماجرا خودش بود نمی دونم چیکار کنم. هنوزم نمی‌دونم. و نخواهم دونست. عمیق‌ترین رابطه‌ای که تا حالا تجربه کرده بودم اواسط آبان ۹۸ خراب شد. نمی دونم ۱۵ آبان بود یا ۱۲. یه روزی از همین روزا. که من مجبور شدم شالگردنی که با هم بافته بودیمو بشکافم. شالگردنی که کامواشو دوتایی از خرازی سر کوچهٔ آموزشگاه خریده بودیم. شالگردنی که قرار بود از جفتمون درمقابل سرمایی که معلول حملهٔ دیوانه سازاست محافظت کنه. قرار بود نذاره سوز ج
من یه دختر با کت بلند آبی روشن و شالگردن پهن خاکستری ام. کلی چیز هست که میخوام یاد بگیرم و بقیه عمرم رو دارم که برای این یاد گرفتن ها خرج کنم. کلی احتمالات خوب جلوی پام قرار گرفته و قراره بگیره، و دوست داشتنی ترین لپ تاپ، هدفون، هارد و قلم نوری دنیا رو دارم. اسماشون به ترتیب اورانوس، هرمس، حلقه زحل و مارسه. میتونم به اکسو و بی‌توبی عزیزم گوش بدم و برم دنبال چیزایی که دوست دارم.من خوشحال و خوش بختم و در ضمن، امتحان امروزم رو هم بدون اینکه برای خو
واییییی خدااااااا برففف دارهههه میادددددددد اشکه شوقه اینااااااااااااااااااههه ندانم چجوری حالمو توصیف کنم فقط خیلییییی خوشحالممممم,برففف میادددددددددد هوامممم که سردههههههه نتم وصل بود دیگهه ذوق مرگگ میشدمممممم
وای بیرون بودن یخ زدن نه دستکش پوشیده بودم و نه شالگردن و اینا 
عاشق این بی حسیم که به خاطر سرمای برف به وجودد میاددد
کاش میشد بیشترر بیرون بمونم ولییی نشدددد. 
الانم خونم:////
می‌خواهم برایت بنویسم اما واژه‌ها از قلمم می‌گریزند، جمله‌ها نیمه‌کاره می‌مانند و حرف‌ها ناگفته. دیگر نمی‌توانم از چشمانت بنویسم. اعتراف تلخی است اما انگار تو در من مرده‌ای. قلبم تاریک‌خانه‌ای شده بی‌فانوس؛ می‌تپد اما گرم نیست. خیال آمدنت از سر این همواره مست بیدل، پریده. دیگر به این فکر نمی‌کنم که کجایی، دیگر به این فکر نمی‌کنم که می‌شود از خط لبخندهایت شعر نوشت، دیگر به این فکر نمی‌کنم که من چقدر کنار تو زیباترم. رهایت کرده‌ام

این روزهای در آستانه ی پانزدهمین روز از نهمین ماهِ سال،فکر میکنم چقدر برخلاف گذشته از روزهای پیش رو وهم دارم،گیر کردم تو روزهای گذشته،تیکه تیکه قلبم رو بین روزهای قشنگ نوجوانی و بچگی خاک کردم و بجاش تیکه های سنگ و کلوخ تو قلبم جاساز کردم..
میبینم
میشنوم و
بی تفاوت از تک تک اتفاقهای زندگی می گذرم..
کمتر دلگیر میشویم...
صبورتر شده ام...
بیشتر میبخشم...
کمتر خرده میگیرم
درِ گنجه را باز میکنم و
شالگردنی که سال پیش بافته بودم را میارم و بازش میکنم
من دختر شعرهای عاشقانه بودم.دختر شعرهای جنون امیز چارز بوکوفسکی و داستان های کوتاه ریموند کارور.دختر کتابهای با جلد سبزابی ,عاشق رنگ سبز_آبی و بنفش و زرد.من دختر پریدن از روی سایه ی ادمها و پاکوباندن توی چاله های پر اب بودم دختر راه رفتن روی لبه جدول های رنگ شده خیابان وداد کشیدن توی بلندترین تونل کندوان وهورت کشیدن ته آبمیوه هام و این لوس بازیها!دختر ایستادن پشت خط های عابر پیاده و چراغ های قرمز!من دختر روزهای جمعه نبودم دختر روزهای زوج بود
...آقای مدیر صورت سرخ شده اش را گردشی داد به جانب من و گفت:آقای ابراهیمی!کلاس شما دزد دارد.
جواب دادم:آقای مدیر !همه جا دزد دارد.دزد فرزند احتیاج است.اگر کلاس من دزد دارد؛مدرسه شما فقیر دارد آقای مدیر.و چیزی شرم آور تر از فقر نیست.برای پوشاندن دستهای فقر،دستکش ها گم میشوند.و برای پوشاندن گردن های برهنه فقر، شالگردن.
مدرسه شما شاگردهای گرسنه دارد.
کسانی سر کلاس من درس میخوانند که در بیست و چهار ساعت یک وعده غذای بسیار بد میخورند.من این را به دقت
میدونی مرد؟از یه جایی به بعد دوره ی اینجور عشقا میگذره؛فلان ریمل و فلان خط چشم و کدوم لباسم با کدوم شالم سِته و وقتی نشستم رو به روش دستمو چجور بذارم زیر چونم و با کدوم زاویه بخندم که بیشتر دلش بلرزه ! قشنگ بودن خوبه ها؛ولی تهِ تهش اونی میمونه که داغون و خسته و لهتم دیده.اونی که تو عرق ریزون تابستون با آرایش ریخته و موهای فر خورده و صورت خیسو کلافه باهاش دوئیدی،باهاش خندیدی،باهاش غر زدی به هرچی گرما و آفتاب کوفتیه و تو برف ریزون زمستون با ص
فکر کنم اخر‌های کتاب دشمن عزیز که به اصطلاح دنباله‌ی بابا لنگ دراز است، سالی مک‌براید از این که نامزدی خود را بهم زده و خوشحال است، احساس عذاب وجدان میکند. تنها ناراحتی الان من هم این است که چرا پاتوق دوست داشتنیم را از دست داده‌ام و عذاب وجدان دارم. به دنبال منطق‌های خوساخته‌ای هستم که بتوانم همچنان انجا باشم و سخت است.
جملات قبل مال چند روز پیش هستند و دوستانم متفق القول که من به هیچ عنوان پاتوقم را از دست نداده‌ام و همچنان میتوانم انجا
 
14 فوریه یا 25 بهمن ماه، روز ولنتاین یا روز عشق که نزدیک می شود دختران به دنبال کادو ولنتاین برای پسر ها هستند و همینطور پسران درگیر تهیه کادو ولنتاین دخترانه برای عشق خود می شوند.با اینکه ولنتاین یک سنت غربی به حساب می آید اما سالهاست که جوانان ایرانی هم در این روز کادو ولنتاین بین خود رد و بدل می کنند و این روز را به سبک خود گرامی می دارند. هدیه مخصوص روز ولنتاین معمولاً شامل شکلات، گل رز و عروسک می شود و رنگ قرمز هم رنگ این روز شناخته می شود.
میدونی مرد؟از یه جایی به بعد دوره ی اینجور عشقا میگذره؛فلان ریمل و فلان خط چشم و کدوم لباسم با کدوم شالم سِته و وقتی نشستم رو به روش دستمو چجور بذارم زیر چونم و با کدوم زاویه بخندم که بیشتر دلش بلرزه ! قشنگ بودن خوبه ها؛ولی تهِ تهش اونی میمونه که داغون و خسته و لهتم دیده.اونی که تو عرق ریزون تابستون با آرایش ریخته و موهای فر خورده و صورت خیسو کلافه باهاش دوئیدی،باهاش خندیدی،باهاش غر زدی به هرچی گرما و آفتاب کوفتیه و تو برف ریزون زمستون با ص
من احساسیم
با اینکه بقیه میگن یخ یا دیکتاتور هستی
احساساتم رقیق میشه غلیظ میشه
چندین بار در روز
و سعی میکنم مشخص نشه
چون از کودکی عادت کردم به این مفهوم که نشون دادن احساس یعنی ضعف
پس نشونش نده
 
دو نمونه اش این دو روز:
امروز تولد جوجه 5 ساله فامیل بود
بقدری من این بچه رو دوستش دارم حد نداره
دوست دارم ساعت ها باهاش حرف بزنم و بازی کنم
خودش هم می دون هر چند روز یکبار مادرش مجبور میکن
به من زنگ بزن تا با من حرف بزن و بگه دلش تنگ شده
هروقت حمایت و توج
داشتم فکر میکردم چی میشه اگه همه‌چی همین‌جا تموم‌بشه؟
حتی فکرِ اینکه همه‌چی تموم بشه هم یه آرامش خوبی داره.. من میمونم و یه‌عالمه هیچی؛ پوچی؛ یه‌عالمه سیاهی؛ شایدم یه‌عالمه سفیدی. 
قبلاً فکرمیکردم خیلی خوب میشه اگر بیدارم کنن و بهم بگن تمام این‌چیزا، خواب بود و تو الان فلان‌جایی و اینا. ولی به‌این نتیجه رسیدم که اینم کافی نیست؛ حتی حوصلهٔ یه‌زندگی جدید رو هم ندارم. هیچی نمیخوام. هیچکدوم از آرزوهایی که قبلاً داشتم ( این قبلاً که میگم م
بچه‌ها این دختری که توی نقاشی من می‌بینید، حریر است. حریر این‌روزها خودش را در اتاق آبی یواشش قرنطینه کرده؛ لپ‌تاپ را می‌گذارد روی زانوهایش و فرندز می‌بیند، کتاب می‌خواند، دفتر نقاشی‌اش را خط‌خطی می‌کند و سعی می‌کند ایده‌های داستانی را که به ذهنش می‌رسد یک‌گوشه‌ای یادداشت کند تا یادش نرود. 
حریر این‌روزها درحال یخمک‌شدن است بچه‌ها؛ برای همین حتی توی اتاق هم کلاه و شالگردن می‌گذارد و از آن‌جایی که یک‌کمی احساسات سرماخوردگی‌
نفس کشیدن سخته.شدیم تَرکِش.‌ هرکی یه جا. همه با هم. همه تنها. بعد از بهرام که ۲۳ جلد کتاب و عینک ۲ میلیون و هشتصد هزارتومنی و اتومو و شالگردن مادر مرحومش رو چید توی چمدون و قاچاقی رفت ترکیه واسه کار، بعد از احسان که همکلاسی دبیرستانم بود و کارشناسی یه دانشگاه بودیم و فوتبالش عالی بود و عاشق محصولات Puma بود و واسه دکتری رفت ایتالیا، بعد از محمد که شب قبل رفتنش به استرالیا بهم پیامک داد "ما رفتیم با مرام، ببخش نتونستم زنگ بزنم بهت" و یه عالمه قلب و
 ترند های پاییز سال 2019 با پارچه های چهارخونه
یکی از پرطرفدارترین ترندهای پاییز امسال، که در حقیقت بازمانده ترندهای سال پیشه، پارچه چهارخونه است.پارچه‌های چهارخونه تنوع بسیاری دارن و استفاده از نقوش چهارخونه یکی از ساده‌ترین و بهترین شیوه‌ها برای ارتقا پوشش هر فرده. مهم‌تر از اون استفاده از نقوش چهارخونه یکی از بهترین شیوه‌ها در layering لباس هست.
در ادامه به معرفی انواع مختلف نقوش چهارخونه و چند متد ساده برای پوشیدن‌شون اختصاص می‌دیم.
 
سلام قند عسل:)
29 مهر وارد پنج ماه شدی:)))
ببخش که همون روز ننوشتم برات، خیلی سعی کردم ولی نرسیدم:(
توی این ماه همش باخودم فکر میکردم که توی زندگی چه چیزایی رو باید بهت یاد بدم؟ اینکه چجوری قاشق دستت بگیری، چجوری راه بری یا مثلا وقتیکه دارم توی آشپزخونه قورمه سبزی میپزم و تو دفتر مشقت و دستت گرفتی و اصرار داری همونجا ضرب چهار رقمی ای که تازه یادگرفتی رو دوباره برات توضیح بدم حتی تر وقتیکه دارم برات شالگردن میبافم و به یک کتاب صوتی گوش میدم و تو آر
حقیقتا دارم تنبلی میکنم. 
هدفگذاری قلمچی این هفته‌م باشه همه درصدای اختصاصیم بالای ۳۰
برای عمومیا، همه درصدا بالای ۷۰
فکر کنم منطقی باشه. ولی دارم تنبلی میکنم. باید خیلی بیشتر تلاش کنم. کلا زندگی همه‌ش بدو بدوعه. 
نون. میگه برا خودت بخون. وقتی به دنیایی فکر کردم که توش فقط واسه خودم کار انجام میدم خوشال شدم. 
ینی میدونی، ازینا که هرکی هرچی میگه وقعی نمی‌نهند بهشون و ازینایی که نهایتا یه آپارتمان نقلی می‌خرن و توش ساکن میشن. ازینایی که یه شا
+سالی که گذشت ،تلاش کردم تا بعضی
از خواسته هام تیک بخوره ،مهم نیست که بعضیهاش به ثمر ننشست ،به ثمر ننشستنشون به
این خاطر بود که با ارزشهای شخصیم تعارض داشتن،مهم اینه که من قدمی رو که می
خواستم برداشتم و بالاخره اون فضاها رو تجربه کردم و در همون اندازه برام بی نهایت
لذت بخش بود.تنها یک آرزوی دیگه برام مونده و اونم دیدن شفق قطبی هست:))
+سالی که گذشت من  هیچ فیلمی رو بدون پرداخت هزینه دانلود نکردم،دکتر
ارزش این تصمیم و عادت تازه رو بهتر می دونه:))
+
معشوق پاییزی من، سلام!
حال که این نامه را می‌خوانی من احتمالا در اتاقِ کار کوچکم، در کلبه‌ای زمستانی وسطِ آنگلبرگ، روی صندلی راحتی‌ام لم‌ داده‌ام، به تو فکر می‌کنم و برای صدمین بار "آیدای بی‌شاملو"یم را می‌خوانم و با تک‌تکِ جملاتش جنبش زندگی را در شریان‌هایم احساس می‌کنم!
راستی امروز چند شنبه است؟ ما حالا در کدام ورق تاریخ ایستاده‌ایم؟ چند تار موی سیاهِ یادگار روزهای جوانی بر سرمان باقی مانده؟ چند زمستان از نوشتن این نامه سپری شده ت
#ده_چیز_که_واقعاً_خوشحالم_میکنه:)
اول از همه بایستی بگم که بدیهیات رو نمی نویسم ؛ یعنی از خداوند ، اهل بیت (ع) ، خانواده و سلامتی و ... نمی نویسم ، با اینکه عمیق ترین خوشحالی هام رو تشکیل می دهند :)
سعی کردم تقریباً به ترتیب بنویسم : 
10) یه آهنگ پاپ که اولین بار شهریور امسال شنیدمش و معمولاً حالم رو خوب می کنه  گزینه ی 10 هست (اسمش رو نمی برم که تبلیغ لهو و لعب نشه ولی اگه خواستید خصوصی بپرسید که معرفی-ش کنم :دی). 
9) قهرمانی پرسپولیس : حقیقتاً من همچنان ا
بچه های گل توی خونه. از خواهرم پرسیدم از "ن" خبر دارد یا خیر. خواهرم نمیدانست روابطم را با او قطع کرده ام و وقتی فهمید تعجب کرد. در وصف چرایی کارم توضیح دادم رابطه ما معطوف به جویا شدن حال هم و داد و ستد اخبار است. اخبار هم دو دسته اند:
۱:کارها و اخبار خوب. که دو حالت دارد->
الف:انهایی که "ن" ازشان تقلید میکند.
ب:انهایی که "ن" ارزو میکند کاش میشد ازشان تقلید کند و چون نمیشود، حسرت میخورد. شاید حسرت، شاید حسادت. 
در توضیح ازاردهندگی مورد الف گفتم
#یازده_چیز_که_واقعاً_خوشحالم_میکنه:)
اول از همه بایستی بگم که بدیهیات رو نمی نویسم ؛ یعنی از خداوند ، اهل بیت (ع) ، خانواده و سلامتی و ... نمی نویسم ، با اینکه عمیق ترین خوشحالی هام رو تشکیل می دهند :)
سعی کردم تقریباً به ترتیب بنویسم : 
۱۱) یه آهنگ پاپ که اولین بار شهریور امسال شنیدمش و معمولاً حالم رو خوب می کنه  گزینه ی ۱۱ هست (اسمش رو نمی برم که تبلیغ لهو و لعب نشه ولی اگه خواستید خصوصی بپرسید که معرفی-ش کنم :دی). 
۱۰) قهرمانی پرسپولیس : حقیقتاً من ه
آموزش عروسک های بافتنی در ادامه و در واقع پارت دوم مجموعه آموزش عروسک بافی با قلاب بوده و تکمیل کننده آموزش های پارت اول می باشد. آموزش عروسک های بافتنی در سه بخش آماده شده که هر بخش نحوه بافت انواع مختلفی از عروسک ها را به زبان انگلیسی آموزش داده است. نحوه قلاب بافی گوزن کریسمس، باب اسفنجی و پنگوئن از مواردی است که بخش اول مجموعه آموزش عروسک های بافتنی به طور کامل شرح داده است. گوزن کریسمس به دلیل زیبایی خاصی که دارد بسیار مورد توجه بوده
۱. روز مادر و زن مبارک.
۲. به یکی گفتم روزت مبارک، گفت ممنون پس کادوم چی؟ گفتم مگه تو مرد نیستی؟ گفت «بیشعور، جنسیتی ش نکن»
۳. سالهاست که گفتم «رای ندادن، بهتر از به لیست رای دادن است» بقول دخانچی و ترکیبی از خودم، امسال یا نباید رای داد یا به کسانی رای داد که برنامه شفاف و صحبت های واضحی درمورد خودشون و تعهداتشون و تایمینگ اعلام های عمومیشون و همینطور تعهد بهم_ریختن_مجلس رو بدن. اتفاقات جالب از همینجاها شروع میشه. لحظه ای که جای مافیاهای چپ و ر
موضوع انشا: آسمان شب
تاریک شدن زودتر از حد معمول تو زمستون اخرش کار دستمون میده ، اینو من به دوستم گفتم یکم همدیگرو نگاه کردیم شونه هاش رو بالا انداخت گفت:حالا که چى! ما که هر روز اومدیم و تا اخراى شب موندیم چیزیمون نشد ..
دستمو تو جیبم کردم یکم اطرافو نگاه کردم خبرى نبود،سرد بود آسمان رو نگاه کردم هوا نیمه ابرى بود یه نفس عمیق کشیدم داشتم با پام سنگ ریزه ها رو پرت میکردم یهو احمد با مشت کوبید تو بازوم گفت: پسر اومدن با ذوق منو نگاه میکرد روشو بر
مجموعه آموزش بافت دستکش و جوراب در دو بخش آموزشی، بافت انواع دستکش و جوراب با دو میل و قلاب را به زبان انگلیسی در اختیار علاقمندان قرار داده است. بافت انواع دستکش نظیر دستکش بدون انگشت ساق بلند، دستکش با انگشت، دستکش یک انگشتی و دستکش نوزاد (3-0 ماه) بخشی از آموزش های بخش اول و آموزش بافت دمپایی روفرشی با قلاب و انواع جوراب ساق بلند و کوتاه، مربوط به بخش دوم مجموعهآموزش بافت دستکش و جوراب می باشد. این مجموعه آموزشی که پارت سوم از دوره آموزش
1. اینقدری اتفاقات داره میافته امسال که فشار و استرس کنکور در برابرش هیچه :/
2. بیاید وسط این بلبشو استرس الکی به ملت اللخصوص یه کنکوری بدبخت که کلا امسال تعطیل بوده و درساش موندن ندین. اینقدر جو ندید تروخدا :/ جمع کنید بساط انرژی منفیتونو :/ مرسی اه :| 
3. بابام قاسمی رو دیده و باهاش سلام علیک کرده‌ و فیلان. قاسمی هم گفته خیلی دختر باهوشیه و تلاش کنه حتما رتبه‌ی خوبی میاره =)) مامانم میگه بیا! الکی هی میگی من نمیتونم. :/ 
4. به‌ جایی رسیدیم که ابهت همه
اعیاد شعبانیه بر شما مبارک باد :)) 
هر وقت ازم پرسیده می‌شه چه شخصی‌رو در دنیا بیشتر از همه دوست دارم ، جواب من خانوادمه :) یک‌نفر بین این اعضای خانواده‌ی من وجود داره که باهاش ارتباط خونی ندارم ، اما یک ارتباط قلبی باعث شده‌ او عضوی از خانواده‌ی من باشه :) هر‌جا بحث از دوست داشتن می‌شه ، او به ذهنم می‌رسه ولی علاقه‌ای که بهش دارم اونطوری نیست که دیگران تصور می‌کنند .
الان قصد دارم کار‌هائی که می‌خوام برای فرد موردعلاقم انجام بدم رو لیست
آره . این انتخاب خودم بود تا حرف ندارم چیزی نگم یا وقتی دستم درد میکنه نارسا ننویسم‌. فکرا رو میزنم کنار، پنجره رو میکشم به چپ تا هوا بیاد .لپتاپ رو باز میکنم. مقاله ی ۴۴ ام :«اختلال ناهماهنگی رشد» که میگه: «هماهنگی حرکتی ضعیف در کودکان  از سالهای قبل از ۱۹۳۷ مورد توجه قرار گرفته بود و...» سال ۱۹۳۷... اگه تو آلمان بودم شغلم چی بود؟ تازه چند سال سایه ی سیاه و شوم جنگ از زندگیم دور شده بود، یه شِف بی حوصله بودم که تو یه رستوران  که بعد اون همه دریدن و
عکس مربوط به 24 دی 97
 
به نام خداسلام
در شهری به نام تبریز در استانی به نام آذربایجان شرقی در دومین روز از اردی بهشت  که شما در شهر های دیگر احتمالا با تی شرت رفت و آمد میکنین، ما پالتو پشمی بر تن می کنیم ، کلاه بر سر میگذاریم و شالگردن هایمان را تا زیر چشم بالا می آوریم تا از سوز سرما حدالامکان جلوگیری کنیم.
 
سال گذشته همین روز ها بود که بر خود وعد دادم تا از آذین بندی جشن نیمه شعبان امسال عکس منتشر کنم. هرچند این احتمال وجود داشت که بعد انتشار ت
یک زن اگر دوستت داشته باشد می تواند برای
پاسخ به دعوت تو برای نوشیدن قهوه از پاریس به پیشت بیاید و اگر قلبش را به روی تو
ببندد خسته تر از آن است که یک حبه قند با تو بخورد.
نزار قبانی
--------------------------------------

یک زن مى تواند مردى را از اندوهى که
سالها گریبانش را گرفته رها کند و فقط یک زن مى تواند مردى را چنان اندوهبار کند
که سالها گریبانش را بگیرد.
--------------------------------------


 روزها کتاب می‌خوانم، چای
می‌خورم؛به تو فکر می‌کنم...فیلم می‌بینم، سینما می‌
یک زن اگر دوستت داشته باشد می تواند برای
پاسخ به دعوت تو برای نوشیدن قهوه از پاریس به پیشت بیاید و اگر قلبش را به روی تو
ببندد خسته تر از آن است که یک حبه قند با تو بخورد.
نزار قبانی
--------------------------------------

یک زن مى تواند مردى را از اندوهى که
سالها گریبانش را گرفته رها کند و فقط یک زن مى تواند مردى را چنان اندوهبار کند
که سالها گریبانش را بگیرد.
--------------------------------------


 روزها کتاب می‌خوانم، چای
می‌خورم؛به تو فکر می‌کنم...فیلم می‌بینم، سینما می‌
لحظه نوشتن عنوان به این نتیجه رسیدم که قرار است دختر باشی. 
این روزها به دلیلی که نمیدانم چیست، زیاد به این مساله فکر میکنم که چه کارهایی میتوانستم برایت انجام دهم. 
میدانم که کودکی ات پایه تمام موفقیت هایت میشود. اگر ذره ای به ورزش علاقه داشتی، از همان کودکی شروعش میکنیم. به هنر؟ از کودکی. به قلم؟ از کودکی. خودم، هر طور که باشد به عملکرد مربی هایت نظارت میکنم. مطمئن میشوم، به خاطر بی کفایتی آنها، چیزی دلت را نزند. رشته ای را پیدا میکنیم که عاش
نمیدانم چند نفرتان ان پست را خوانده بودید و یادتان هست. 
زمستان 98 حال دلم خوش نبود. شش_هفت غروب بود که پاشدم رفتم پل طبیعت هوا بخورم. پسری کنارم راه می امد، نمیگفت کارش چیست! لمسم نمیکرد، حرف نمیزد، کیف و موبایلم را نمیدزدید، قریب به دوساعت فقط کنارم راه می امد و مرا تا حد مرگ میترساند. داستان طولانی ای بود. من یک بار برای انکه مطمئن شوم دنبالم است از تپه خاکی پایین رفتم. سر اخر هم در تاریکی محض و خلوتی بی چون و چرای پل چوبی تنها ایستادم، در جواب
جدیدترین بافت های موی دخترانه
بافت مو یکی از مدل هایی است که امروطزه بسیار در میان بانوان به خصوص دختران جوان رایج شده است و برای زیبایی هر چه تمام تر خود این مدل مو را برای خود به انجام ...

میکروپیگمنتیشن بن مژه بسیار حرفه ای و زیبا
میکرو پیگمنتنشن بن مژه یک روش دائم ارایش چشم است که امروزه با توجه به حجم بالای مشغله روزانه ،خانم ها ترجیح می دهند با انجام آن، در زمان خود صرفه جویی کرده و...

اکستنشن موی بسیار زیبا و جذاب
اکستنشن مو یکی از محب
داستان نفر اول مسابقه داستان نویسی (فازی)
فصل پائیز آغاز شده بود، زمین پر از برگ های خشک و طلایی رنگ درختان شده و نم نم بارانی که تازه آغاز شده بود، روی برگ های زرد و مچاله شده ریخته و بعد درون زمین فرو می رفت. صدای ترمز اتومبیلی سکوت صبحگاهی را شکست و راننده که جوانی بود حدوداً 35 ساله در حالیکه کاغذ یادداشتی در دستانش بود، نگاهی به اطراف کرد و وقتی مطمعن شد که آدرس صحیح است، در حالیکه پیاده می شد و سعی داشت به کمک دستان خود از ریزش باران روی سرش
عکس پروفایل دخترونه
گاه دلـــــــم میگیرد ازصداقتـــــم که نمیدانم لایق کیست…گاه دلــــــــم تنگ میشودبرای وعــــده هایی که میدانستم نیست اما برای دلخوشیم کافــــی بود….گاه دلــــــــم میگیرد از سادگـــــی هایم….گاه دلـــــــم میسوزد برای وفـــــــاداری هایم…گاه دلـــــم میسوزد برای اشکهایم…..گاه دلـــــــم میگیرد از روزگــــــــــاری که درآنم….این نبـــــــــــــــود آنچه درانتظارش بــــــــــــــــودم……..
عاشق که باشی!س

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها